آسمان تار زمین تور خیابان تیر استآه این کوچه قدمگاه کدامین شیر استمن کجا با که قراری ابدی داشتهامدر تابوت تو را پنجره انگاشتهامکی کلاه از سرم افتاد، زمستان آمدکی دو تا ابر بهم خورد که باران آمدمن کجا دست به یال تو زدم سنگ شدمکی قلم دست تو افتاد که من رنگ شدمچتر با یاد تو ساییدم و باران آمدبا تو از بادنما گفتم و طوفان آمدآمدی نعش غزل
باخته را جان بدهیجنگل سوخته را وعده باران بدهیهر کجا راه زدم صورت او را دیدمدر خودم چاه زدم صورت او را دیدمنم شدی رود شدی آتش نمرود شدیآنور قوس سرصد خانه من دود شدیایستادی خفه شد نای بیابانی منراه رفتی عرق افتاد به پیشانی منخوشه انگوری و انگور نمیدانی چیستمو برآشفتی و منصور نمیدانی چیستتو عسل میخوری و زندگیات شیرین استمرگ در لانه زنبور نمیدانی چیستدختر ابروی کماندار کمین کرده منسرجدا کردی و ساتور نمیدانی چیستدختری کفش طلا گم شده در پیرهنمداستانهای شما گم شده در پیرهنمتا که شیر از شب نخجیر به من برگرددچند آهوی رها گم شده در پیرهنمیاوه میگویم و شاید که حقیقت داردچند وقتی است خدا گم شده در پیرهنممن که در جنگل او طوطی سرگردانمنسبم را به کدام آینه برگردانممتولد شده در شعر جنینی که تویینابکارم چه بکارم به زمینی که توییبرفی و کوه برای تو نشیمنگاه استآه اگر آب شود قله نشینی که توییسر عقل آمدهام پا بگذارم بانوسر زانوی خودم سر بگذارم بانومن که باشم که از آغوش تو سودی ببرممن همین بس که از آتشکده دودی ببرمآی سرکرده در پرده ی تنبور به دستچار مضراب بزن یکسره بر هر چه که هستپل نبستم که به آغوش تو سربسپارمپل شکستم که به رود تو قدم بگذارمرود دریا شد و دریا به خیابان پیچیداتوبوسی که نیامد سر میدان پیچیدزورق ساحلیام، اسکله ی تزئینی دست بیرون زده از م غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1402 ساعت: 17:40